پیامک ها

در چنین روزی ...

در چنین ساعتی ...

اولین پیامش ...

پیامکی خالی ...

اولین پیامی که نزدیک ده هزار پیام شد ...

حدود هفت هزار تا سهم اون ...

حدود سه هزار تا سهم من ...

شاید یه روزی یه وقتی همشو اینجا نوشتم ...

به شرط حیات .......

7 خرداد 1391       27 May 2012

08.33

08.41   جناب م...؟

08.42   بفرمایید

08.43   خوبین؟ میشناسین؟

08.46   ممنونم. سلامت باشید. میتونم حدس بزنم.

08.47   چه حدسی؟

08.49   نفس بابا؟

08.50   ای کلک. زرنگیا. اونوقت چیه مامان؟

08.56   خوشگل مادر. باعث آرامش روح و روان مادر.

08.58   ممنون. ولی خوشگل نیستما

09.01   ببخشید. مزاحم کارتون نباشم. اگه نمیتونین بهم بگین. ناراحت نمیشم.

09.04   همه بچه ها برای مادراشون خوشگلن. مزاحم نیستین ولی برای همکارا جالبه.

09.05   چی جالبه؟ این که تند تند اس میدین؟

09.07   ببخشید. پس اس ندم بهتره. جلوی حرف همکارا رو نمیشه گرفت. پس فعلا روز خوش

09.11   هم اون هم این که پیامام زیاد شده. ولی شما راحت باشید. هر وقت خواستین بگین.

09.13   پیاماتون زیاد شده یعنی چی؟ شما هر وقت خواستین جواب بدین.

09.47   یعنی زنگ و پیام خیلی کم دارم. اگه جوابتون دیر میشه مشغول کارم. ببخشید.

09.49   خواهش می کنم. شما ببخشید. میدونم کار دارین. حالا دوست دارین منم کم بدم؟

09.51   شما هر کاری دوست دارید بکنید.

10.05   دوست داشتن من راحتی شماست

10.12   شما راحت باشید. صدای مرا هم که شنیدید. دیگه چی؟

10.15   می خواستم بگم سلام روم نشد. چی دیگه چی؟ س... نمیخوام فقط به فکر راحتی خودم باشم

10.21   علیک سلام. به دلت و نیتت نگاه کن. مگه کار بدی میکنی که روت نمیشه؟

10.24   نمیدونم. نیت بدی که ندارم ...

10.47   اگه نیت بدی نداری پس خجالت نکش.

10.50   ببخشید. بذارید یه وقت دیگه که هم سر شما خلوت باشه هم من استرس نداشته باشم

11.05   چشم. من که حرفی ندارم. هر جور شما راحتی

11.07   چشمتون بی بلا. شما چه موقع وقتتون آزادتره؟

11.11 بلا نبینی ایشالا. معلوم نمیکنه خانومی